آموزش سینمای حرفه ای

در این وبلاگ به کلیه مبناهای پایه و تخصصی سینما به صورت کاملا علمی پرداخته می شود. " گروه آموزشی سینما بیست"

آموزش سینمای حرفه ای

در این وبلاگ به کلیه مبناهای پایه و تخصصی سینما به صورت کاملا علمی پرداخته می شود. " گروه آموزشی سینما بیست"

آموزش سینمای حرفه ای

سینما بیست محیطی علمی و تخصصی برای دریافت نیازمندی های علمی و عملی اساتید، دانشجویان و صاحبان سینما است. برای دریافت اطلاعات مورد نیاز خویش به طبقه بندی موضوعی سینما بیست در صفحه نخست مراجعه کنید. گروه آموزشی سینما بیست، با داشتن بسته های مشاوره ای متنوع، راهنمای جامع و کاملی برای دستیابی شما به اهداف و علاقمندی های سینمای حرفه ای است.
" گروه آموزشی و مشاوره سینما بیست"

بایگانی

روش بازیگری متد اکتینگ مبتنی بر غرق شدن و فرورفتن عمیق بازیگر در نقش و همچنین پدیدار گشتن واکنش های حسی به صورت واکنش های بیرونی و ظاهری است. به طوری که بازیگر در حین ایفای نقش گویی زندگی واقعی را بازسازی می کند. به بیانی ساده تر موضوع همان "اگر" جادویی است که استانیسلاوسکی مطرح کرد. اینکه بازیگر در مواجهه با هر چالش یا کنشِ کاراکتر فیلمنامه(یا نمایشنامه) باید از خود سوال کند که اگر من جای آن شخصیت بودم چه عکس العملی از خود نشان می دادم. روش متد نوعی از بازیگری بیانگر، واقع گرا و همچنین وابسته به بداهه پردازی بازیگر است.

این روش بر پایه نظریات استانیسلاوسکی بنا و سپس با تاسیس موسسه آکتورز استودیو توسط افرادی دیگر دنبال شد. اصطلاح "متد" در دهه 30 و با اقتباس لی استراسبرگ از " سیستم استانیسلاوسکی" برای تولیدات تئاتر گروهی در نقد نویسی آمریکا مصطلح شد. بعدها که در سال 1947 آکتورز استودیو توسط کارگردانان مشهور هالیوودی(الیا کازان، شریل کرافورد و رابرت لوییس) تاسیس شد، لی استراسبرگ هم دو سال بعد به عنوان استاد در این موسسه شروع به فعالیت کرد و نظریات خود را در راستای تفکرات استانیسلاوسکی گسترش داد. لی استراسبرگ اصول خود را بر روانشناسی نفس استوار کرد و در مرور زمان تا حدود زیادی از ایده آل های استانیسلاوسکی که معتقد بر تمرین برای تسلط جسم و صدا بود فاصله گرفت.

Lee Strasberg استراسبرگ دریچه ای بزرگ برای ورود بازیگران مستعد و ستاره هایی اسطوره ای به دنیای هالیوود گشود. مارلون براندو و جیمز دین سرآمد دوره ی اول کلاس های آکتورز استودیوی استراسبرگ هستند. هر چند در همان زمان نمی توان به راحتی از نام های بزرگ و درخشانی چون پل نیومن، مریلین مونرو(هر چند فقط مدت کوتاهی در کلاس ها حاضر بود)، فی داناوی، جین فاندا و... گذشت.

اما در دوره دوم آموزش های استراسبرگ که به اقتضای نفس تازه ای که در دهه 60 به هالیوود دمیده شده بود حائز اهمیت به شمار می رود، با ظهور بازیگران فوق العاده ای همچون رابرت دونیرو، آل پاچینو، داستین هافمن، جک نیکلسون، مریل استریپ، دایان کیتون، جین هاکمن، آنتونی هاپکینز و... به اوج شکوفایی و شهرت خود رسید. بعدها نیز بازیگران بزرگی همچون کوین اسپیسی، فیلیپ سیمور هافمن، دنیل دی لوئیس و... این روش را برای ایفای نقش هایشان برگزیدند.

اغلب منتقدان معتقدند مارلون براندو بهترین بازیگر تاریخ سینماست. هر چند این انتخاب بهترین ها همیشه محل مناقشه و بحث سلیقه ها بوده، اما نکته قابل توجه اتفاق نظر اکثریت منتقدان بر این موضوع است. براندو در طول دوران بازیگریش لحظه های درخشان بسیاری را خلق کرده. لحظه لحظه های فیلم پدرخوانده، زنده باد زاپاتا، اتوبوسی به نام هوس و البته در بارانداز به یادماندنی و قابل بحث است. حال با این مقدمه شاید بررسی سکانس دستکش در فیلم دربارانداز که نمونه ای بارز از قدرت بازیگری براندو و همچنین نمونه ای مثال زدنی از روش متد اکتینگ است خالی از لطف نباشد.

سکانس نمونه: بازی براندو در فیلم «دربارانداز»

ترجمه از علیرضا سید- بی‌شک یکی از ماندگارترین و مهمترین سکانسهای تاریخ سینما فصلی از «دربارانداز» ساخته الیا کازان است که گذر زمان چیزی از ارزش و اهمیت آن نکاسته است. تا به حال درباره این سکانس «دربارانداز» بحث‌ها و مجادلات فراوانی صورت گرفته اما ما در این فرصت کوتاه سعی می‌کنیم با تکیه بر شیوه بازیگری متداکتینگ که مارلون براندو بعنوان یکی از نمایندگان و سردمداران آن به حساب می‌آید، به بررسی و تحلیل فصل مذکور بپردازیم:

در حین قدم زدن براندو با اوا مری سنت به ناگهان و بطور کاملاً اتفاقی دستکش مری سنت از دستش به زمین می‌افتد. اینجاست که شیوه بازیگری متداکتینگ براندو وی را وامی‌دارد تا واکنشی سریع نسبت به این اتفاق (یا معجزه!) نشان بدهد. در نتیجه براندو دستکش مری سنت را از روی زمین برمی‌‌دارد تا با این ابتکار جادویی، هم اشتیاق درونی شخصیت تری مالوی (با بازی براندو) نسبت به ادی دویل (با بازی مری سنت) آشکار شود و هم فروتنی ادی دویل نسبت به تری مالوی.

تری: داری برای راهبه شدن آموزش می‌بینی؟

ادی: دِیر منظمیه...عده‌ای از خواهرهای سنت آنی اداره‌اش می‌کنن.

تری: جاش کجاست؟

ادی: تو تری تاون.

وقتیکه براندو دستکش مری سنت را از روی زمین برمی‌دارد، نه تنها آن را به او پس نمی‌دهد بلکه شروع به پاک کردن خاک و گلی که به دستکش چسبیده می‌کند. مری سنت و براندو به قدم زدنشان ادامه می‌دهند تا اینکه به تابی که سر راهشان قرار دارد می‌رسند و برای لحظاتی می‌ایستند. گرچه این توقف به شدت کوتاه است اما صحبت این دو به اتمام نمی‌رسد و تری از ادی درباره زندگی و شرایطش می‌پرسد. اینجاست که دیگر براندو دستکش مری سنت را بطور کامل تمیز کرده و در نهایت پس از کمی بازی کردن با آن، دستکش را در دست چپ خود می‌کند....و این همان شیوه ستودنی بازیگری براندو است.

تری: چند وقت یکبار اینجا می‌آی؟

ادی: از کریسمس سال پیش تا الان اینجا نیومده بودم. داشتیم برای مراسم شکرگذاری حاضر می‌شدیم.

تری: خیلی خوبه....اونجا چیکار می‌کنی؟ فقط مطالعه می‌کنی؟

ادی: می‌خوام معلم بشم.

آنها قدم زدنشان را به سوی خانه ادی ادامه می‌دهند و در همین حین از طریق صحبت‌های عادی که با هم دارند یکدیگر را بهتر می‌شناسند. براندو (که هنوز یکی از دستکش‌های ادی را در دست چپ خود دارد) با افسون بازیگری خاص خودش ( که شاید از این پیش زمینه نقش تری آمده باشد که او طرز رفتار با یک دختر یا زن را بلد نیست)، شروع به یادآوری آشنایی‌‌‌اش با ادی در گذشته می‌کند؛ آن هم با حرکات اغراق‌شده دستش در حال توصیف مدل مویی که ادی در گذشته داشته است.

تری: میدونی، قبلنا تو رو خیلی می‌دیدم... مدرسه دینی که تو خیابون پولاسکی بود رو یادته؟ هفت یا هشت سال پیش....اون موقع موهاتو...اوم...

ادی: می‌بافتم.

تری: آره، مثل یه کپه نخ می‌شدند... دندونات سیمی بودند، عینک هم می‌زدی...در کل تو واقعاً شلخته بودی...

و مکالمه بین این دو در حالی ادامه پیدا می‌کند که ادی به شوخی از تری می‌خواهد تا برود. بدیهی است که این اتفاق نمی‌افتد و قدم زدن ادی و تری ادامه می‌یابد. نکته جالب جایی است که ادی بدون هیچ تلاش خاصی دستکشش را از دست چپ تری درمی‌آورد. در واقع این فصل از «دربارانداز» به مدد قابلیت بدیهه سرایی این دو بازیگر آنقدر خوب از آب درآمده که اینطور به نظر می‌رسد که ایده بازی با دستکش پیش از آغاز فیلمبرداری به شکلی دقیق طراحی و سپس اجرا شده است.

ادی: از اینجا به بعد خودم می‌تونم برم خونه، ممنونم.

تری: گوش کن. یه وقت از دستم ناراحت نشی. فقط داشتم باهات یه کم شوخی میکردم. در واقع دلم می‌خواست یه کم بخندونمت. حالا دیگه تو خیلی خوشگل شدی.

ادی: ممنونم.

منبع ترجمه: http://pegthehumanrace.blogspot.com

مترجم: عباس خادم الحسینی

منبع: فیلمروز

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۵/۰۴
بیژن چوبینه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی