آموزش سینمای حرفه ای

در این وبلاگ به کلیه مبناهای پایه و تخصصی سینما به صورت کاملا علمی پرداخته می شود. " گروه آموزشی سینما بیست"

آموزش سینمای حرفه ای

در این وبلاگ به کلیه مبناهای پایه و تخصصی سینما به صورت کاملا علمی پرداخته می شود. " گروه آموزشی سینما بیست"

آموزش سینمای حرفه ای

سینما بیست محیطی علمی و تخصصی برای دریافت نیازمندی های علمی و عملی اساتید، دانشجویان و صاحبان سینما است. برای دریافت اطلاعات مورد نیاز خویش به طبقه بندی موضوعی سینما بیست در صفحه نخست مراجعه کنید. گروه آموزشی سینما بیست، با داشتن بسته های مشاوره ای متنوع، راهنمای جامع و کاملی برای دستیابی شما به اهداف و علاقمندی های سینمای حرفه ای است.
" گروه آموزشی و مشاوره سینما بیست"

بایگانی

۹ مطلب با موضوع «اخبار و رویدادهای سینمای ایران و جهان» ثبت شده است

لیست ده کشور بزرگ تولید کننده فیلم در جهان،

منبع:www.talkingdrum-intertainment.com

Top ten Biggest Film Countries in the World by Box Office take plus South Africa & Nigeria

Despite the recession there was no stopping the Global film industry in 2012, as Box office take grew 6% to reach a record $34.7bn. Below are the Countries that made it into this important list:

10. Brazil $800m

Brazil is considered to have the most accessible film industry amongst the so-called high-growth emerging BRIC nations (Brazil, Russia, India, and China).

9. Spain $900m

Plagued by the economic woes of a shrinking market, rampant piracy, subsidy cuts, Spain’s film industry is down on the list.

8. Italy $1.01bn

Italy is another Country whose film sector is being weighed down in recent times by the impact of the Euro Zone economic crisis.

7. Russia $1.2bn

With only a fraction of the United State’s screens, Russia is the seventh-largest film market by Box office take and is making steady progress.

6. Germany $1.35bn

Despite being in the Euro Zone, 2012 saw Germany generate their highest ever Box office revenues increasing by 7.8%, with 135.1 million Cinema tickets sold representing an increase of 4.2%.

5. India $1.4bn

The Indian film industry has been a powerhouse for many years now, making the largest number of films in the world, buying the highest number of tickets and having the second largest screen count. However, they only come in at number 5 in box-office revenues mainly because on average their home market has the amongst the lowest ticket prices in the world.

4. France & UK $1.7bn

 Coming in joint fourth France and the UK’s appetite for films shows no signs of declining, as both still maintain very strong cinema going cultures.

3. Japan $2.4bn

Dumped off second spot, Japan must be resigned to the evitable position of playing second fiddle to China from now on in the film industry.

2. China $2.7bn

As with everything about China these days, they have become the world’s second-biggest movie market, taking over from Japan.

1. North American $10.8bn.

The USA is still far ahead of any other Country for now and in no danger of being over taken but they will surely be looking over their shoulder as China continues its march forwards world domination.

South Africa & Nigeria

South Africa and Nigeria are two Countries that really should be in the Top Ten in Box office take but because both industries have serious structural problems that dream is unattainable for now.

South Africa for example has around 700 screens mainly located in areas that make it difficult for the majority Black population to access, add to the fact that not enough films are being made to cater for that audience and you begin to see why South Africa has failed to make the list.

Nigeria is humbled by this list, falling right back down to earth from the dizzying heights of being the worlds second largest film industry by virtue of films produced and getting onto this list will remain a pipe dream for Nigeria until the quality of the films being produced improves and more Screens are made available for the close to 170m population.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۵ ، ۱۲:۵۷
بیژن چوبینه

جشنواره بین المللی فیلم مسکو و حضور سینماگران ایرانی

تاریخ انتشار : پنجشنبه ۳ تیر ۱۳۹۵ ساعت ۱۷:۱۵
 
منبع: WWW.IRAS.IR
دکتر مرضیه حیدری: جشنواره بین المللی فیلم مسکو، یکی از قدیمی ترین جشنواره های بین المللی فیلم در جهان است که هر ساله در اواخر ماه ژوئن به مدت ده روزدرمسکو پایتخت روسیه برگزار می گردد. این جشنواره برای اولین بار در سال 1935 با نام جشنواره فیلم شوروی و با هدف رقابت با جشنواره های غربی، بخصوص جشنواره فیلم ونیز برگزار شد، و از سال 1959 به طور منظم و سالیانه به کار خود ادامه داده است ... اولین حضورسینمای ایران در جشنواره فیلم مسکو درتیرماه سال 1342 و با فیلم "ساحل انتظار" ساخته سیامک یاسمی در بخش مسابقه سومین دوره جشنواره اتفاق افتاده است. داریوش مهرجویی فیلم "آقای هالو" خود را در بخش مسابقه هفتمین دوره جشنواره مسکو در تیر/مرداد 1350 به نمایش گذاشت ...
 

ایراس: جشنواره بین المللی فیلم مسکو، یکی از قدیمی ترین جشنواره های بین المللی فیلم در جهان است که هر ساله در اواخر ماه ژوئن به مدت ده روزدرمسکو پایتخت روسیه برگزار می گردد. این جشنواره برای اولین بار در سال 1935 با نام جشنواره فیلم شوروی و با هدف رقابت با جشنواره های غربی، بخصوص جشنواره فیلم ونیز برگزار شد، و از سال 1959 به طور منظم و سالیانه به کار خود ادامه داده است. در واقع فعالیت مجدد جشنواره بین المللی فیلم مسکو دردهه شصت میلادی وهمزمان با ورود نسل جدید کارگردانان و فیلم سازانی رخ می دهد که با خود کوله بار خاطرات جنگ جهانی دوم و پیروزی بر ارتش آلمان نازی را حمل می کردند.
 
اگرچه حضوربرخی از ستاره های سینما و کارگردانان بنام غربی باعث رونق جشنواره در این سال ها شده بود، اما بیشتر شرکت کنندگان جشنواره را نمایندگانی از کشورهای سوسیالیستی و جماهیرشوروی تشکیل می دادند. طبیعی است که ایدئولوژی سوسیالیستی در زندگی مردم شوروی در دهه های هفتاد و هشتاد میلادی بر روی برنامه های فستیوال هم تاثیر گذاشته بود و تماشگران کمتر شاهد آثار مشهورسینمای غرب بودند. بعد از فروپاشی اتحاد جماهیرشوروی توجه سینماگران جهان به جشنواره فیلم مسکو بیشتر جلب می شود و آثار معتبرتری دراین جشنواره به نمایش درمی آیند.
 
سال 1999 ریاست جشنواره به عهده نیکیتا میخالکوف، کارگردان مشهور روسی گذاشته شد، به اعتقاد بسیاری ازسینماگران روس در زمان ریاست میخالکوف بود که گام های بزرگی برای هم طراز شدن با جشنواره های معتبر بین المللی دنیا برداشته شده است. در زمان او روال داوری، قوانین رقابت و سازماندهی نمایش فیلم ها پیشرفت چشمگیری پیدا کرد و همین امر سبب گردید تا کارگردانان بسیاری از اقصی نقاط جهان، آثارهنری خود را برای نمایش در این جشنواره ارسال کنند.
 
میخالکف علاقه فراوان به سینمای ایران دارد بطوری که در یکی از مصاحبه های خود در این خصوص گفته است: من به سینمای ایران علاقه خاصی دارم و بر این باور هستم که فیلم های ایرانی از آثار ماندگار و شاخص سینمای جهان هستند. میخالکوف که اذعان می دارد اولین جایزه سینمایی خود را از ایران دریافت کرده است در مورد حضور سینماگران ایرانی در جشنواره فیلم مسکو می گوید: "ازاین که فیلم سازان برجسته ایرانی به طور مرتب هر سال در جشنواره بین المللی فیلم مسکو حضور می یابند خرسندم."
 
به گفته برگزارکنندگان جشنواره، در سال های اخیر فیلم هایی در این جشنواره به نمایش درآمده اند که کارگردانان شان پس از چند سال می توانند در حوزه سینما یگانه شوند ولقب استاد بگیرند، افرادی همچون: کشیشتوف کسیلیفسکی، اصغرفرهادی، باریس خلبنیکوف، آلکسی پوپوگربسکی و ...
 
شایان ذکر است که از سال 2006 برنامه "فکر آزاد" / Свободная мысль در حاشیه جشنواره فیلم مسکو برگزار می شود که به نمایش فیلم های مستند اختصاص دارد. بدین ترتیب دوستداران هنرسینما در روسیه هر سال شاهد نمایش 150 فیلم مستند در این جشنواره می باشند.
 
اولین حضورسینمای ایران در جشنواره فیلم مسکو درتیرماه سال 1342 و با فیلم "ساحل انتظار" ساخته سیامک یاسمی در بخش مسابقه سومین دوره جشنواره اتفاق افتاده است. داریوش مهرجویی فیلم "آقای هالو" خود را در بخش مسابقه هفتمین دوره جشنواره مسکو در تیر/مرداد 1350 به نمایش گذاشت. دهمین دوره جشنواره فیلم مسکو در تیرماه 1356 شاهد حضور "بن بست" ساخته پرویز صیاد بود که اولین جایزه این جشنواره را نیز نصیب سینمای ایران کرد و مری آپیک جایزه بهترین بازیگر زن را دریافت داشت. محمدعلی نجفی با فیلم "جنگ اطهر" اولین حضور سینمای ایران در بعد از انقلاب را در بخش مسابقه یازدهمین جشنواره فیلم مسکو در مردادماه 1358 رقم زد و فیلم "برای آزادی" ساخته حسین ترابی نیز در بخش مستند به نمایش درآمد.
 
در دوازدهمین دوره جشنواره در تیرماه 1360، فیلم "فصل خون" ساخته حبیب کاوش در بخش مسابقه حضور داشت و فیلم های "کوره پزخانه" ساخته مرحوم محمدرضا مقدسیان، "قلعه" و "تهران پایتخت ایران است" ساخته‌ های کامران شیردل و "مرگ بر آمریکا" ساخته رضا شبیری، دیگر فیلم‌ های ایرانی حاضر در جشنواره بودند. در سیزدهمین دوره جشنواره فیلم مسکو در سال 1362، فیلم "صدای پای نور" ساخته جواد شمقدری به نمایش درآمد و در چهاردهمین دوره جشنواره مسکو در تیرماه 1364، فیلم "مردی که زیاد می‌دانست" ساخته یدالله صمدی در بخش مسابقه و فیلم های "نگاه" ساخته ابراهیم فروزش، "صنایع دستی" ساخته حمید سهیلی، "زیباترین گل" ساخته فریال بهزاد و "موج و گلیم" ساخته سیامک بیات در دیگر بخش‌های جشنواره به نمایش درآمده و جایزه بهترین فیلم آموزشی مستند نیز به "نگاه" تعلق گرفت. فیلم سینمایی "طلسم" ساخته داریوش فرهنگ در بخش غیررقابتی پانزدهمین جشنواره مسکو به روی پرده رفت. در شانزدهمین دوره جشنواره مسکو در تیرماه 1368، فیلم "گراند سینما" ساخته حسن هدایت در بخش مسابقه و فیلم "جهیزیه برای رباب" ساخته سیامک شایقی در بخش غیررقابتی به نمایش درآمد. هفدهمین جشنواره مسکو در سال 1370، فیلم "جستجوگر" ساخته محمد متوسلانی را در بخش غیررقابتی انتخاب کرد و در نوزدهمین دوره جشنواره در تیرماه 1374 نیز "دیگه چه خبر؟" ساخته تهمینه میلانی در بخش غیررقابتی حضورداشت.
 
بیست و یکمین جشنواره فیلم مسکو در تیرماه 1378 برگزار و برای نخستین بار نام یک ایرانی در میان اعضای هیات داوران جشنواره دیده شد، شهلا ناهید (رستمی) منتقد و روزنامه نگار ایرانی مقیم پاریس. فیلم "بودن یا نبودن" ساخته کیانوش عیاری نیز در بخش خارج از مسابقه به نمایش درآمد. بیست و دومین دوره جشنواره فیلم مسکو، دومین داور ایرانی را برای بخش مسابقه خود برگزید و سمیرا مخملباف در میان اعضای هیات داوران قرار داشت. فیلم‌های "قرمز" ساخته فریدون جیرانی، "بانو" ساخته داریوش مهرجویی، "مصائب شیرین" ساخته علیرضا داودنژاد، "تخته سیاه" ساخته سمیرا مخملباف و "کلوزآپ" عباس کیارستمی ساخته محمود بهرازنیا در بخش‌های غیررقابتی به نمایش درآمدند. در بیست و سومین جشنواره فیلم مسکو در سال 1380، فیلم "زیر پوست شهر" ساخته رخشان بنی اعتماد جایزه سنت جورج ویژه جشنواره را به خود اختصاص داد. برنامه بزرگداشت خانواده مخملباف نیز با نمایش فیلم های "گبه"، "سفر قندهار" و "نون و گلدون"، "روزی که زن شدم"، "روزی که خاله ام مریض شد" و "چگونه سمیرا تخته سیاه را ساخت" برگزارشد. رخشان بنی اعتماد به عنوان سومین داور ایرانی تاریخ جشنواره فیلم مسکو در بیست و چهارمین دوره جشنواره در سال 1381 به روسیه سفر کرد و فیلم "آرزوهای زمین" ساخته وحید موساییان جایزه ویژه هیات داوران و جایزه کداک برای بهترین فیلم اول را دریافت داشت. دو فیلم "رای مخفی" و "یک روز بیشتر" ساخته‌های بابک پیامی نیز در جشنواره به نمایش درآمد. در بیست و پنجمین جشنواره فیلم مسکو در سال 1382 نیز بابک پیامی به عنوان داور حضور داشت و فیلم "رقص در غبار" ساخته اصغر فرهادی جایزه سنت جورج بهترین بازیگر مرد به فرامرز قریبیان و جایزه منتقدان روسیه به این فیلم تعلق گرفت. فیلم‌های "زندان زنان" ساخته منیژه حکمت، "طلای سرخ" ساخته جعفر پناهی و "خدا، ساختن، تخریب" ساخته سمیرا مخملباف نیز در بخش های رقابتی حضور داشتند. در بیست و ششمین دوره جشنواره مسکو در سال 1383، دو فیلم "رسم عاشق کشی" ساخته رهبر قنبری و "دانه های ریز برف" ساخته علیرضا امینی در خارج از مسابقه به نمایش درآمد. حمید فرخ نژاد جایزه سنت جورج بهترین بازیگر مرد را برای فیلم "طبل بزرگ زیر پای چپ" ساخته کاظم معصومی دریافت کرد و فیلم "گیلانه" ساخته رخشان بنی‌اعتماد نیز در بخش خارج از مسابقه به نمایش درآمد. فیلم "کارگران مشغول کارند" ساخته مانی حقیقی در بخش غیررقابتی بیست و هشتمین دوره جشنواره مسکو در تیرماه سال 1385 به روی پرده رفت و در بیست و نهمین دوره جشنواره فیلم مسکو در سال 1386، "چهارشنبه سوری" ساخته اصغر فرهادی در بخش غیررقابتی حضور داشت.
 
سرانجام در سی امین دوره جشنواره فیلم مسکو در سال 1387، رضا میرکریمی مهم ترین جایزه این جشنواره، یعنی جایزه سنت جورج طلایی بهترین فیلم را با "به همین سادگی" نصیب سینمای ایران ساخت. این فیلم جایزه منتقدان روسیه را نیز دریافت داشت. سی و یکمین جشنواره فیلم مسکو در سال 1388، میزبان فیلم "بی بی" ساخته حسن یکتاپناه" در بخش مسابقه و فیلم "خواهم آمد" ساخته فریده شاهسوارانی در بخش غیررقابتی بود. پس از غیبت سینمای ایران در سال 1389، فیلم "خانه زیر آب" ساخته سپیده فارسی در سی و سومین جشنواره فیلم مسکو در تیرماه 1390 به نمایش در آمد و جایزه نتپک را نیز نصیب خود ساخت. شاهد پرهامی به عنوان یکی از اعضای هیات داوران نتپک در مسکوحضور داشت. سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم مسکو در تیرماه 1391، فیلم "روییدن در باد" ساخته رهبر قنبری را در بخش مسابقه به نمایش گذاشت و فیلم "فالگوش" ساخته محمدرضا فرزاد نیز در جشنواره به روی پرده رفت. سی و پنجمین دوره جشنواره فیلم مسکو در سال 1392 فیلم های "گهواره ای برای مادر" ساخته پناه برخدا رضایی و "لرزاننده چربی" ساخته محمد شیروانی را در برنامه خود گنجانده بود و جایزه نتپک هم به فیلم "گهواره‌ای برای مادر" اختصاص یافت. محسن مخملباف نیز به عنوان اولین سینماگر ایرانی در جایگاه رییس هیات داوران جشنواره قرار گرفت. در سی و ششمین دوره جشنواره فیلم مسکو، فیلم "انارهای نارس" ساخته مجیدرضا مصطفوی در بخش مسابقه و فیلم های "برف" ساخته مهدی رحمانی و "استرداد" ساخته علی غفاری در بخش های دیگر جشنواره به نمایش درآمدند.
 
سی و هشتمین دوره این جشنواره نیز امروز در مسکو و با نمایش فیلم روسی "کتانی" / кеды ساخته سرگی سالاویف به طور رسمی آغاز به کار می کند. در این دوره از جشنواره فیلم سینمایی «دختر» ساخته رضا میرکریمی نماینده سینمای ایران در این جشنواره است. این فیلم در جشنواره فیلم فجر هم در بخش های مختلفی همچون بهترین بازیگر مرد، بهترین بازیگر نقش دوم زن، بهترین فیلمنامه، بهترین کارگردانی و … نامزد دریافت جایزه شد و محمدرضا علیقلی سیمرغ بهترین موسیقی متن را برای این اثر دریافت کرد. در فیلم «دختر» فرهاد اصلانی، مریلا زارعی، ماهور الوند، شاهرخ فروتنیان، مسعود سخایی، نیوشا مدبر و… نقش آفرینی می کنند.
 

----------
نویسنده: مرضیه حیدری - دکترای ادبیات روسی
 

----------
منابع:
1- سایت رسمی جشنواره بین المللی فیلم مسکو
http://www.moscowfilmfestival.ru/miff38/page/?page=history
2- جشنواره فیلم مسکو و سینمای ایران، خبرگزاری ایسنا، 30 خرداد 1394
http://www.isna.ir/print/94033017039/
3- جشنواره بین المللی فیلم مسکو/ "دختر" میرکریمی از ایران
http://www.filmival.com
4- جشنواره بین المللی فیلم مسکو
http://artna.org/fa/news/view/23537
5- جشنواره بین المللی فیلم مسکو، دانشنامه آزاد ویکی پدیا (روسی)
https://ru.wikipedia.org/wiki

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۵ ، ۰۴:۳۰
بیژن چوبینه

توفیق هنرمندان ایرانی در جشنواره بین المللی کن.

دوشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ۰۴:۲۰ ق.ظ

به بهانه درخشش بین المللی هنرمندان ایرانی در جشنواره جهانی فیلم کن

سینمای ایران در طول دهۀ گذشته با همۀ ضعف ها، موانع و فشارهای موجود توانسته است جایگاه بین المللی خویش را به خود جلب نموده و توجه جهانی نوینی را نسبت به گذشته از آن خود نماید. نقش مهم هنرمندان و کارگردانان شهیری چون عباس کیارستمی، مجید مجیدی، بهرام بیضایی، سهراب شهید ثالث، پرویز کمیاوی، داوود میرباقری، داریوش مهرجویی، رخشان بنی اعتماد، مسعود کیمیایی، اصغر فرهادی و ....در این رابطه، پُر رنگ و غیر قابل انکار می باشد.

سینمای ایرانی در جشنواره جهانی فیلم کن :
    
فستیوال جهانی فیلم کن، مهمترین رویداد سینمایی و مهمترین رویداد هنری جهان به شمار می‌رود. کن، همواره بزرگترین گردهمایی سینماگران دنیا محسوب می‌شود و شرکت در این جشنواره برای دست اندرکاران سینما،با کارت دعوت ویژه امکان پذیر می باشد. جایزه کن به دلیل اینکه برای سینمای تمامی‌کشورهای جهان اهمیت قائل است و داوری‌های آن، کمتر شک بر انگیز و یکدست تر است، بسیار معتبرتر است و فیلم های برگزیده در آن ارزش بیشتری را دارند. این فستیوال در سپتامبر هر سال در شهر کن واقع در جنوب فرانسه و در سواحل مدیترانه برگزار می‌شود.شاید مهمترین چهره ی سینمای ایران در فستیوال کن، حضور عباس کیارستمی‌ به عنوان ریاست وقت بخش بنیادین که مربوط به فیلم های دانشجویان است، بوده است. عباس کیارستمی ‌از ایران، سه بار نامزد دریافت بهترین جایزه شد و یک بار هم برای فیلم "طعم گیلاس"، برندۀ نخل طلایی کن 1997 شد
شایان ذکر است؛ سینمای ایران طی 21 سال گذشته موفق به دریافت نخل طلای بهتری آن فیلم، جایزه هیئت داوران، نوعی نگاه، دوربین طلایی، بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر مرد شده است. عباس کیارستمی تنها نخل طلای کن را برای سینمای ایران به بار آورده و سینمای ایران در بخش‌های نوعی نگاه و دوربین طلایی موفق‌تر بوده است.اولین بار در سال 1995 جایزه ای از جشنواره فیلم کن نصیب سینمای کشورمان شد. فیلم «بادکنک سفید» ساخته جعفر پناهی در این سال جایزه دوربین طلایی را گرفت.دو سال بعد، فیلم «طعم گیلاس» به کارگردانی عباس کیارستمی موفق به دریافت نخل طلای این فستیوال شد، اما از سال 1997 تا 2000 هیچ جایزه ای از این فستیوال نصیب سینمای ایران نشد.
در سال 2000 فیلم «تخته سیاه»، ساخته سمیرا مخملباف جایزه هیئت داوران کن را دریافت کرد. در همین سال، حسین یکتاپناه با ساخت فیلم «جمعه» و بهمن قبادی با ساخت «زمانی برای مستی اسب ها» موفق به دریافت دوربین طلایی کن شدند. سه سال بعد، باز هم فیلمی از سمیرا مخملباف موفق به دریافت جایزه شد. «ساعت پنج بعدازظهر» در سال 2003 جایزه هیئت داوران این فستیوال را گرفت و «طلای سرخ» ساخته جعفر پناهی در همان سال جایزه نوعی نگاه را از آن خود کرد.سال بعد، محسن امیریوسفی با ساخت فیلم «خواب تلخ» موفق به دریافت جایزه ویژه دوربین طلایی شد.
«کسی از گربه های ایرانی خبر نداره» به کارگردانی بهمن قبادی در سال 2009 و «ناهید»، ساخته آیدا پناهنده در سال 2015 جایزه نوعی نگاه جشنواره کن را از هیئت داوران گرفتند و سرانجام، در سال 2016 (سال جاری)،اصغر فرهادی با نگارش سناریوی فیلم «فروشنده» موفق به دریافت جایزه بهترین فیلمنامه این فستیوال شد و شهاب حسینی، اولین جایزه بهترین بازیگری سینمای ایران در جشنواره کن را نسبت به آن فیلم از آن خود کرد.


مهر و بی مهری نسبت به سینمای ایران و موفقیت های بین المللی هنرمندان ایرانی :
سینمای ایران، برای نخستین بار در سال ۱۹۶۱ در جشنواره فیلم کن حضور یافت. این جشنواره طی سال‌های اخیر به فیلم‌هایی ایرانی‌ که خلاف رویه معمول و بدون مجوز ساخته شده‌اند، توجه خاصی نشان داده است.  شصت و نهمین جشنواره جهانی فیلم کن با وجود بازخوردهای رسانه ای و هنری فراگیر آن در سطح داخلی و بین المللی، بار دیگر، افتخاری نوین را برای سینما و هنر ایران رقم زد و درخشش ارزشمند اصغر فرهادی، کارگردان نام آشنای ایرانی و بین المللی و شهاب حسینی، بازیگر جوان و هنرمند نامدار ایرانی، موجب معرفی و نمایاندن توانمندی ها و شایستگی های هنرمندان ایرانی در عرصه جهانی گردید.
با این وجود، موفقیت های روزافزون هنرمندان به نام ایرانی در عرصه بین المللی، زنگ هشدار و خطری بر تنگ نظری ها و کم انگاری های مرسوم و متعارف نسبت به هنرمندان شایسته ایست که بسیاری از آنها،در طی سالهای اخیر در گوشۀ عزلت آرمیده و مورد بی مهری قرار گرفته، ممنوع التصویر گردیده ، کنسرت های آنها لغو شده و آثار هنری و فرهنگی آنها از دریافت مجوزهای فرهنگی داخلی محروم شده اند و یا روانه زندان و محبوس و در بند گردیده اند و این حکایت نیز همچنان باقی است...!!.
در همین ارتباط، ضرورت دارد؛ انحصار در حوزه فرهنگ و هنر و صدا و سیما از قالبهای کم رنگ و ناکارآمد آنها خارج شده و مدیریت فرهنگی و هنری کشور بر مبنای مطالعه، شناسایی و قدرشناسی از هنرمندان فاخر ایرانی در حوزه های گوناگون آن و "شایسته سالاری هنری و فرهنگی" قرار گرفته و از چهارچوبهای سنتی و متعارف آنها خارج شده و با تغییر اساسی رویکرد فرهنگی و هنری خویش و توجه به افقهای دور دست هنری ملی و ظرفیت های فرهنگی بین المللی- نام ایران و فرهنگ و هنری ایرانی را به مانند گذشته و همیشه، در نظرها و نگاه ها، ماندگار کرده و میراث فرهنگی ایران زمین گوهرین را جاودان نمایند و در عمل نیز به اثبات رسانند که " هنر ، نزد ایرانیان است و بس" و " آنان که خاک را به نظر(به هنر)، کیمیا کنند...".!
علیرغم بازتابهای گستردۀ داخلی و بین المللی نسبت به موفقیت مجدد کارگردان شهیر و نام آور ایرانی، اصغر فرهادی و تعالی شایسته هنرمند نامدار شمالی، شهاب حسینی در جشنواره بین المللی فیلم کن در فرانسه، متاسفانه، سکوت قابل انتظار رسانه ملی و عدم توجه مناسب به این دستاورد هنری بین المللی هنرمندان ماندگار ایرانی و مواضع انفعالی بسیاری از رسانه ها و دوائر فرهنگی مربوطه، محل تامل و تاسف است.! گرچه، سکوت و انفعال متعارف مراکز مزبور و بسیاری از مسئولان ذیربط، ذره ای از شایستگی های همیشگی این هنرمندان فاخر ایرانی و بین المللی نکاسته و میراث فرهنگی و هنری آنها را بی قدر و ارزش نیز نخواهد کرد، اما ضروری است؛ صدا و سیما بعنوان یک رسانه ملی مورد ادعا به مانند بسیاری از مسئولان فرهنگی و دولتی مربوطه در مقام توضیح به مردم ، شهروندان و جامعۀ فرهنگی و هنری کشور در این ارتباط برآیند.
با این وجود، اقبال عمومی هنرمندان محبوب و ارزشمند ایرانی در سطح داخلی و جهانی در بین مردم و جامعۀ فرهنگی و هنری ملی و بین المللی و حدشناسی مکرر و قدرشناسی مستمر مردم،اندیشمندان، دانشمندان، دانشگاهیان،هنرمندان، رسانه های مستقل و فعالان حوزه های مختلف علمی، فرهنگی و هنری نسبت به دستاوردهای مهم مربوط به موفقیت های هنرمندان ایرانی در جشنواره فیلم کن و بازتابهای بین المللی آن، کمترین دلیل بر موفقیت و جایگاه مهم این هنرمندان و نام آوران ایرانی و جهانی است که شایسته احترام و بایستۀ قدرشناسی و نکوداشت فاخر نسبت به آنها خواهند بود.


دولت تدبیر و امید و دستاوردهای هنری بین المللی هنرمندان ایرانی :
بی شک، دولت تدبیر و امید در راستای تکالیف و وظایف قانونی خویش در حوزۀ میراث فرهنگی، هنری و سینمایی، ضروری است؛ ضمن توجه به اهمیت دستاوردهای مهم حضور و موفقیت بین المللی این هنرمندان به نام ایرانی در جشنواره های بین المللی و جهانی مربوطه، با حمایت همه جانبه از هنرمندان مزبور و جامعه فرهنگی و هنری کشور، در تلاش برای رشد و تعالی روزافزون سینمای ایرانی در سطح جهانی و بهره مندی از ظرفیت های هنری و فرهنگی ملی و بین المللی آنها، در جهت نیل به هدف فوق برآمده و در جهت اعمال رفتار متناسب با شان، کرامت انسانی و جایگاه والای هنری آنها برآید و در عمل، نیز با اتخاذ تدبیری مقتضی و فوری و مصوبات قانونی لازم و مربوطه در این باره، ضمن حفظ و نکوداشت خدمات حرفه ای و تضمین رعایت حقوق اساسی و شهروندی آنها نسبت به فعالیتهای فرهنگی و هنری آنان در داخل و خارج از کشور- رویکرد مبتنی بر تدبیر فرهنگی و امید هنری خویش را پیکش جامعۀ فرهنگی و هنری کشور و افتخارآفرینان هنری و فرهنگی ایرانی نماید.
در همین ارتباط، موسسه حقوقی و بین المللی زمانی، ضمن اعلام مراتب آمادگی خویش و همکاران حرفه ای و تخصصی آن جهت رفع نیازهای حقوقی هنرمندان محترم و ارائه خدمات حقوقی و وکالتی مقتضی به آنها، در جهت حمایت همه جانبه حقوقی و قانونی از نیازها، ضرورت ها و الزامات حقوقی آنان در حوزه های فرهنگی و هنری برخواهد آمد و نسبت به راه اندازی واحد موسوم به" کانون حقوق، فرهنگ و هنر"، در آن موسسه، در راستای اهداف مزبور، حمایت حرفه ای، صنفی و حقوقی از هنرمندان محترم و فعالان فاخر فرهنگی و هنری کشور اقدام خواهد نمود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۵ ، ۰۴:۲۰
بیژن چوبینه

به پیشواز نخستین مدرسه سینمایی ایران.

دوشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ۰۳:۲۹ ق.ظ
به پیشواز نخستین مدرسه عالی سینمای ایران
ظهور فوردکاپولا، آرنوفسکی، لینچ، پین و لستر در سینمای ایران؟!

راه اندازی مدرسه عالی سینمای ایران به عنوان یکی از راهبردهای اساسی سازمان سینمایی در سال جدید مراحل برنامه ریزی اش را چراغ خاموش پشت سر می‌گذارد تا فرصت تازه و متفاوت در عرصه سینمای ایران فراهم شود؛ فرصتی متقارن با نمونه‌های جهانی که آخرین دستاوردهای سینمای جهان را چه در داستان پردازی و چه در تکنولوژی در اختیار سینماگران ایران قرار دهد و شاهد شکل گیری نسل تازه‌ای از سینماگران باشیم که بتوانند یک فیلم بین‌المللی را مدیریت کنند، همانگونه که مارتین اسکورسیزی چنین می کند؛ اما آیا این اتفاق، قابل تحقق است؟

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر خرداد و به نقل از تابناک، در واپسین روزهای سال 1392 و در مراسم آغاز رسمی اکران نوروزی، رئیس سازمان سینمایی برای نخستین بار از تاسیس مدرسه عالی سینمای ایران سخن به میان آورد؛ نهادی که قرار است نقشی فراتر از نهادهای آکادمیک در حوزه سینما داشته باشد و پیشتاز این حوزه باشد، کما اینکه مدارس عالی سینما در دیگر کشورها چنین رویکردی در پیش گرفته‌اند و اتفاقاً بخش قابل توجهی از بزرگ‌ترین کارگردان‌های معاصر محصول مدارس عالی سینما، هستند و تشریفات آکادمیک و دانشگاهی به واسطه ساختار متفاوت‌شان وجود ندارد و در عوض تلاش برای خروجی آکادمیک، خروجی‌هایشان کاربردی می‌شوند و در بدنه سینما نقش موثری دارند.

«سوره» و «مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی» تاکنون تا حدودی چنین نقشی داشته‌اند اما در مدارس عالی سینما، تکنولوژیِ روز نقش بسیار پررنگی را ایفا می‌کند و جنبه بین المللی این مدارس نیز قابل توجه است، به گونه‌ای که معمولاً علاوه بر برخورداری از آخرین تکنولوژی‌های روز و به روزرسانی در لحظه (و نه حتی سالیانه) دانش و ابراز فنی، از اساتید مطرح بین المللی نیز در این مدارس استفاده می‌شود و فارغ التحصیلان برخی از این مدارس نیز از سوی همان موسسه، بورسیه تحصیل در مدارس معتبر دیگر می‌شوند و البته مدارس عالی سینما اکثراً با شهریه دانش آموزان اداره می‌شود و از دولت یا نهادهای عام کمک‌هایی را دریافت می‌کنند.


نخستین مدرسه فیلم، سال 1919 در شوروی تحت عنوان «مدرسه فیلم مسکو» پایه گذاری شد و سینماگران نظیر سرگئی آیزنشتاین و وسولدا پودوکین فارغ التحصیل این مدارس بودند که نقش فارغ التحصیلان این مدرسه برای کارشناسان سینما مشخص است و اتفاقاً شاید همین اثرگذاری بالای مدارس سینما، باعث شکل گیری این مدارس در اروپای غربی و سپس آمریکا شد؛ مدارسی که به جای محور قرار دادن تئوری سینما، مبنای فعالیت‌هایشان مهارت‌های سینمایی است و از میان فارغ التحصیلان‌شان، بهترین فیلمنامه نویس‌ها، کارگردان‌ها و فیلمبرداران را ظهور می‌کنند.

در اروپای شرقی، «مدرسه ملی فیلم-تلویزیون و تئاتر لهستان - لودز / Państwowa Wyższa Szkoła Filmowa, Telewizyjna i Teatralna» جزو معتبرترین مدارس محسوب می‌شود که در سال 1948 تاسیس شد که کریشتوف کیشلوفسکی، رومن پولانسکی و بسیاری از چهره‌های جهانی که بسیاری شان زاده کشورهایی نظیر انگلیس هستند در عرصه کارگردانی، فیلمبرداری و بازیگری، فارغ التحصیل این مدرسه هستند. مدرسه هنرهای سینمایی و تئاتر کاستیو سارافو در صوفیه ی بلغارستان، مدرسه فیلم و تلویزیون استاوروس در آتنِ یونان نیز در همین زمان راه اندازی شد که هریک نسلی از سینماگران مطرح را معرفی کردند.

مدرسه ملی فیلم ایتالیا در اروپای غربی قدیمی ترین مدرسه فیلم‌سازی است. این مدرسه که توسط بنیتو موسولینی در سال 1935 پایه گذاری شد و هنوز توسط دولت ایتالیا تامین می‌شود، از دیگر مدارس معتبر فیلم‌سازی دنیا است و بر پژوهش، نظریه سینما، آموزش و نشر آثار سینمایی به عنوان مهم‌ترین نهاد در عرصه سینمای ایتالیا تمرکز دارد. میکل‌آنجلو آنتونیونی، فرانچسکو ماسولی، نانی لوی و ... از فارغ التحصیلان مطرح این مدرسه سینمایی محسوب می‌شوند. مدرسه فیلم لندن نیز که 1956 راه اندازی شد، از مدارس بسیار پرسابقه است که پیترو گرمی، لوئیجی زاماپا، مایکل مان، فرانچسکو ماسلی، لیلیانا کاوانی و... برخی از چند نسل فارغ التحصیلان مطرحش هستند.


در آمریکا نیز تلاش‌هایی در این باره صورت پذیرفت تا اینکه در نهایت جدی ترین آنها مدرسه هنرهای سینمایی بود که در 1929 تاسیس شد و همچنان به عنوان یکی از مدارس معتبر سینمایی شناخته می‌شود. تا پیش از راه اندازی این مدارس سنت کارآموزی در هالیوود بسیار پررنگ بود و سلسله مراتب بسیار دشوار برای ورود به هالیوود وجود داشت اما این مدارس به همراه دوربین‌های 16 میلیمتری و موج نویی سینما، تلاش کرد این سنت را تغییر دهد و تا حدودی نیز موفق شد که حاصلش ظهور نسل تازه‌ای از فیلم‌سازان بود که در خارج از سینمای استودیویی هالیوود و با بودجه اندک، آثار درخشانی خلق کردند و شاید در فضای کنونی سینمای ایران که دیگر فیلم‌سازی استاندارد با کمتر یک میلیارد تومان تحقق پذیر نیست، این مدارس از این جنبه نیز اهمیت بیابند.

موسسه هنر کالیفرنیا که توسط والت دیزنی در سال 1961 تاسیس شد و مدرسه تیسش که در سال 1965 زیر نظر دانشگاه هنر نیویورک راه اندازی شد، دپارتمانِ رادیو، تلویزیون و سینمای دانشگاه تگزاس که در سال 1965 شکل گرفت و مدرسه هنر دانشگاه کلمبیا که سال 1965 ایجاد شد، از دیگر نمونه‌های موفق بود که این جریان را تقویت کرد و منجر به شکل گیری نسل بعدی این مدارس شد که برخلاف گفته‌های رئیس سازمان سینمایی، به جز مدارسی که لطف «ملی / National» دارند، همه این مدارس خصوصی بود و مدارس ملی سینما نیز در سطح جهان بسیار محدود هستند و شیوه ایده‌‌آل مدیریت این مدارس نبوده‌اند و به خصوص از سال 2000، نگاه خصوصی به این مدارس پررنگ‌تر شده است.

هم اکنون در آمریکا نیز بخش اعظمی از مطرح‌ترین سینماگران فارغ التحصیل این مدارس عالی سینما هستند و این موسسات در آمریکا گوی سبقت را از رقبای اروپایی‌شان ربوده‌اند، به ویژه آنکه سرعت رشد تکنولوژیک سینما و همچنین حجم تولیدات در آمریکا با اروپا قابل قیاس نیست و طبیعتاً سینماگرانی که از مدارس سینمایی آمریکا فارغ التحصیل نیز می‌شوند، فرصت‌های فیلم‌سازی بیشتری می‌یابند تا مهارت‌هایی که آموخته‌اند را به کار گیرند و به سرعت بدرخشند. آیا باید از مدرسه عالی سینمای ایران نیز چنین انتظاری داشت و در انتظار ظهور آرنوفسکی و فوردکاپولا، لینچ، پین و لستر و... در سینمای ایران بود؟ باید صبر کرد و دید چه اشخاصی متولی این پروژه خواهند بود و تا چه میزان در به روز بودن این مدرسه و بین المللی ساختنش چه از منظر آموزش و چه از نظر تجهیزات خواهند کوشید؟


هالیوود ریپوتر پیش از این 25 مدرسه معتبر را رده بندی کرده بود که نقش این مدارس را بیش از پیش به نمایش می‌گذارد. «تابناک» اشاره‌ای به این مدارس سینمایی که عموماً خصوصی هستند و با شهریه دانش آموزان اداره می‌شوند و البته خبره ترین سینماگران را معرفی کرده‌اند می‌کند، ضمن آنکه باید تاکید کرد لزوماً همه فارغ التحصیلان این مدارس سینماگران برجسته نمی‌شوند اما اگر از حوزه های آکادمیک در میان هر هزار دانش آموخته، یک تن موفق به حضور درخشان در عرصه سینما شود، در این مدارس می‌توان درصدی از فارغ التحصیلان را جزو چهره‌های برجسته سینما برشمرد.

1- «موسسه فیلم آمریکا / American Film Institute» با مخفف AFI به عنوان معتبرترین و به روز ترین مدرسه بین المللی سینمایی شناخته می‌شود و جزو موسساتی که بیشترین چهره های فعال در هالیوود را داشته است. طی دوره دو ساله این موسسه و ارائه پایان نامه مستلزم پرداخت شهریه‌ای در 90 تا 100 هزار دلار است اما بسیاری از علاقمندان سینما برای حضور در این مدرسه به راحتی چنین هزینه‌ای می‌کنند، چرا که شاهد ظهور چهره‌ای چون ترنس مالیک، دیوید لینچ و دارن آرنوفسکی از این مدرسه بوده اند. لینچ بارها شیوه آموزش این مدرسه را تحسین کرده است.

2- «دانشگاه کالیفرنیای جنوبی / University of Southern California» ثروتمندترین مدرسه سینمایی جهان محسوب می‌شود. جورج لوکاس 175 میلیون دلار و رابرت زمه‌کیس نیز مبالغ سنگینی به این موسسه کمک کرده‌اند. این مجموعه به واسطه برخورداری از این حجم پشتوانه مالی شکل گرفته توسط فارغ التحصیلانش، از امکانات بی‌نظیری برخوردار است. شهریه این مدرسه به همراه محل اقامت و غذا در حدود 42 هزار دلار است. از این مدرسه علاوه بر جورج لوکاس، جان لاندو تهیه کننده آواتار، ران هاوارد کارگردان یک ذهن زیبا به عنوان چهره‌های شاخص فارغ التحصیل شده‌اند.

3- «آکادمی فیلم پکن / Beijing Film Academy» از برخی جهات در جهان بی‌همتا است. این مدرسه که معتبرترین محل ظهور استعدادهای فیلمسازی چین محسوب می‌شود، سالیانه از میان صدهزار متقاضی، پانصد نفر را می‌پذیرد که اولویت چینی بودن نقش بسیار پررنگی در پذیرش دارد و این مدرسه از این منظر بیشتر جنبه ملی دارد تا جنبه بین المللی اما در عین حال سیاست محدودسازی جذب استعدادها به چینی‌ها، نیز اعمال نشده و با هزینه قابل توجهی و البته بسیار کمتری نسبت به کشورهای اروپایی و آمریکایی و با شهریه 1200 تا 1500 دلار برای چینی ها و 6600 تا 8 هزار دلار برای غیرچینی‌ها می‌توان در این مدرسه تحصیل کرد که طبیعتاً کیفیت آموزش در این مدارس نیز پایین تر از مدارس اروپایی و آمریکایی است. ژانگ ییمو کارگردان خانه خنجرهای پرنده و چن کایگه برنده نخل طلای کن از فارغ التحصیلان شاخص این مدرسه هستند.

4- «مدرسه تیسش دانشگاه نیویورک / New York University Tisch School of the Arts» یک مدرسه بسیار برجسته در قلب برادوی محسوب می‌شود که سیستم آموزشی منحصر به فردی برایش در نظر گرفته شده است. این مدرسه که البته شهریه سنگینی نیز دارد و حدود 46 هزار دلار باید به عنوان شهریه اش پرداخت کرد، مدرک پایان دوره اش بسیار معتبر بوده و برخی از نهادها دولتی نیز اقدام به جذب فارغ التحصیلان این مدرسه در حوزه مرتبط کرده اند. فارغ التحصیلان این دانشگاه اما معمولاً فیلمسازان متفاوتی هستند که نیازی به شغل دولتی ندارند و شاید حتی به جایزه 200 هزار دلاری که به شاگرد اول هر سال این مدرسه برای ساخت فیلم اولشان تعلق می‌گیرد نیز نیاز نداشته باشند. تاد فیلیپس کمدی ساز مشهوری نظیر خماری، جوئن کوئن کارگردان جایی برای پیرمردها نیست و چارلی کافمن نویسنده و کارگردان آمریکایی از جمله فارغ التحصیلان این مدرسه هستند.

5- «UCLA's School of Theater, Film and Television / مدرسه فیلم، تلویزیون و تئاترِ دانشگاه یو سی ال ای (دانشگاه لس آنجلس کالیفرنیا)» نیز از معتبرترین مدارس سینمایی جهان به حساب می‌آید و خروجی‌هایش در طول تاریخ فعالیتش همواره در جهت دهی به سینمای جهان موثر بوده اند. فرانسیس فورد کاپولا کارگردان پدر خواند، تیم رابینز کارگردان راه رفتن مرد مرده و الکساندر پین کارگردان نبراسکا از جمله مشهورترین فارغ التحصیلان این مدرسه فیلم سازی محسوب می‌شوند و شاید همین سه نام برای برند شدن این مدرسه کفایت کند! برای تحصیل در این دانشگاه باید شهریه ای بین 14 تا 35 هزار دلار با توجه به مقیم یا مقیم نبودن در کالیفرنیا هزینه کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۵ ، ۰۳:۲۹
بیژن چوبینه

مدرسه ملی سینمای ایران و آینده سینمای ایران.

دوشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ۰۳:۲۵ ق.ظ


مدرسه ملی سینمای ایران

منبع : www.ebtekarnews.com


علیرضا داودنژاد معاون آموزشی مدرسه ملی سینمای ایران درباره برنامه‌های پیش‌روی این مرکز آموزشی به مهر گفت: تقریبا همه‌ استادان حرفه‌‌اى سینماى ایران آماده شده‌اند تا با آموزش نیروهاى مستعد و جوان، باز‌آموزى نیروهاى دست‌‌اندرکار و تقویت نهادهاى آموزشى به یاری سینما آمده و با تلاش در جهت استانداردسازی نیروها، تجهیزات و محصولات دیدارى-شنیدارى به استقبال آینده بروند.
‌وی ادامه داد: ما در مدرسه ملی سینما مى‌کوشیم در راستای چشم‌‌انداز سازمان سینمایى از آینده سینمای ایران حفاظت کنیم و اصولا دلیل همکارى استادان حرفه‌اى سینما با مدرسه، همسویی و اشتراک نظر با همین چشم‌‌انداز است. مدرسه ملی سینما به آینده‌ای فکر می‌کند که برخلاف امروز، ابتکار عمل در فضاى دیدارى-شنیدارى کشور به دست تولید‌کننده‌ داخلى باشد و براى دستیابى به این منظور ما بیش از هر چیز به ارتقای دانایى سینمایى در سطح کشور نیازمندیم و دانایى سینمایى چیزى بیش از تخصص در ساخت فیلم است.
دانایی سینمایی چیست؟
داودنژاد در تعریف دانایی سینمایی توضیح داد: در طراحى یک نرم‌‌افزار دیدارى-شنیدارى کارآمد یا یک بازى رایانه‌اى موفق و یا حتى ایجاد یک شبکه‌ تلویزیونى فراگیر و اثرگذار، مهمترین اصل برخورداری از دانایى سینمایى است. دانایى سینمایى چیزى نیست که فقط در انحصار کارگردان‌ها باشد و همه عوامل فیلم حتى تماشاگران یا نویسندگان سینمایى نیز مى‌توانند واجد دانایى سینمایى باشند. نکته این است که تدریجا مراتب این دانایى درحال تبدیل شدن به یکى از مهارت‌هاى ضرورى زندگى فردى و اجتماعى است. کارگردان «کلاس هنرپیشگی» گفت: چه کسى این مطلب را انکار مى‌کند که زندگى امروز ما با قاب مانیتور که به نحوى همان قاب سینما است گره خورده و ارتباط متقابل ما با جهان اطرافمان عمدتا در این قاب روى مى‌دهد؟ بنابراین دانایى سینمایى دیگر امرى نیست که صرفا به کار تفریح و تفنن بیاید و تقریبا همه‌‌ وجوه زندگى روزمره‌ ما با چهارچوب قاب نمایشگرها (مانیتورهاى کوچک و بزرگ از موبایل و تبلت و تلویزیون گرفته تا پرده سینما) گره خورده و ملت‌هایى که در این دانایى یعنى هنر بسته ‌‌بندى نور و صدا و رویت پذیرکردن واقعیت و رویا دست بالا‌تری دارند به لحاظ مادی و معنوی توانایی اثرگذاری بیشتری نیز پیدا مى‌کنند.
وی توضیح داد: ‌اصلى‌ترین وظیفه‌‌ مدرسه‌ ملی سینمای ایران ارتقای دانایى سینمایى در سطح کشور و یارى رساندن به تولید ملى در مواجه با رقیبان و حریفان منطقه‌‌اى و جهانى است. ما به فردایى فکر مى‌کنیم که جوانان مستعد امروز به عنوان نیروهاى کارآمد و به‌‌روز وارد بازار کار شوند و با چشم‌‌اندازِ تولید انواع فیلم براى انواع مخاطب، معادله‌‌ سینما و تماشاگر را به شکلی روزافزون به نفع تولید ایرانى تغییر دهند.‌داودنژاد با تاکید بر اینکه مدرسه ملی سینما با این دیدگاه وارد جریان آزمون و مصاحبه شد، عنوان کرد: مدرسه ملی سینما خوشبختانه امروز خود را با بسیارى از استعدادهاى درخشان مواجه مى‌بیند که ۲۰ هنرجوى انتخاب شده تنها بخشی از آنها را تشکیل
می‌دهند.
مدرسه در فرایند انتخاب هنرجویان خود با استعدادهای دیگری مواجه شد که به لحاظ هنری فاصله‌ چندانی با سینمای حرفه‌ای ندارند و به قطع و یقین باید براى ارتقای فنی و ذوقى آنها و ورودشان به بازار کار چاره‌ای اندیشید.
مبناى آموزش در مدرسه ملی سینما شیوه‌
استاد- شاگرد و کار عملی است
‌وی ادامه داد: شاید برجسته‌ترین ویژگى مدرسه ملى سینمای ایران در این باشد که مبناى آموزش را بر شیوه‌ استاد-شاگردی و کار عملى در استودیو، پلاتو، کارگاه و لابراتوار (که ما را با آخرین دستاوردهاى تصویر و صدا آشنا مى‌کند) قرار داده است. به این ترتیب با حضور استادان حرفه‌اى فیلمنامه‌‌نویسی، کارگردانى، فیلمبردارى، تدوین، صدا، طراحى صحنه و لباس، تولید و تهیه و سى جى آى، فضاى کارگاهى آموزش به ترتیبى رقم مى‌خورد که در آن هر هنرجو خود به پروژه‌‌اى مستقل بدل مى‌شود که امید می‌رود هر چه بهتر و زودتر به جرگه‌ نیروهای کارآمد سینمای کشورمان بپیوندد.‌کارگردان فیلم «روغن مار» در پایان گفت: اهالى مدرسه ملی سینما ایران آرزوی روزی را در سر می‌پرورانند که منظومه‌ هنرى و رسانه‌اى کشورمان در مقابله با رقیبان و حریفان جهانى، مبتکر و خلاق و پیروز باشد و با بازگشت ۱۰‌ها میلیون مخاطب از دست رفته به دامان تولید داخلى، زمینه‌ ورود سینماى ایران به بازارهاى همسایه، منطقه و دنیا فراهم شده باشد.قابل ذکر است پیش از این سید روح الله حسینی درباره برگزاری کارگاه های آموزشی «مدرسه ملی سینما» گفته بود: مراحل اجرایی و علمی کارگاه‌های «مدرسه ملی سینما» در دو بخش «مهارت‏ افزایی» و «آکادمیک» است. در بخش نخست تمرکز بر دانش ‏افزایی و افزایش مهارت کسانی است که در حرفه سینما صاحب مهارت‏ هایی هستند و این افراد برای به‌روز شدن دانش خود در آن حرفه یا پیشه، در این کارگاه ‏ها حضور پیدا می‏ کنند.در حوزه آکادمیک کارنامه کاری، تجارب و همچنین گروه سنی متقاضی، بسته به رشته‏ ای که در آن وارد خواهد شد از اهمیت ویژه‏ ای برخوردار خواهد بود.
به طور مثال اگر هنرجویی بخواهد در رشته فیلمنامه نویسی فعالیت داشته باشد می ‏تواند با اتکا به ذوق ادبی خود و برای مثال ترجیحاً با دیپلم ادبی وارد رشته فیلمنامه نویسی شود. اما یک متقاضی رشته فیلمبرداری به طور طبیعی نمی‏ تواند بدون تجربه کاری وارد این رشته شود، چرا که در این حرفه نیاز به صرف زمان و کار تجربی و حرفه‏ ای است. با این اوصاف صرف علاقه به صنعت سینما نمی‏ تواند عاملی برای پذیرفتن متقاضی در «مدرسه ملی سینما» باشد، بلکه پذیرش در حوزه آکادمیک مستلزم عبور از مراحل مصاحبه و ارائه کارنامه و جلب نظر و توجه هیاتی از داوران خواهد بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۵ ، ۰۳:۲۵
بیژن چوبینه

پیش درآمدی به جشنواره فجر.

دوشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ۰۳:۲۱ ق.ظ
پرونده ویژه مدرسه آینه برای جشنواره فجر/ روز دهم و پایانی

مروری بر مهمترین نقاط قوت و ضعف سینمای ایران پس از جشنواره فجر

خوشبختانه امسال مثل سال گذشته خبری از آثار ضعیف پیشکسوتان سینمای ایران نبود و از سوی دیگر فیلمسازان جوان به طور کامل گوی سبقت را از نسلهای پیش از خود ربوده بودند. سینمای ایران در حصار ملودرام های به ظاهر اجتماعی افتاده است و دچار رکودی عمیق در تنوع ژانر شده ایم.

مدرسه آینه: جشنواره فیلم فجر با همه پستی و بلندی هایش به پایان رسید، با همه ایراداتی که در سینمای ایران اپیدمی شده است و برای حل شدن آنها هنوز باید نوشت و تجربه کرد و صبوری کرد. اگر بخواهیم به جشنواره های پس از سال ۹۰ امتیازی بدهیم، می شود جشنواره امسال را به لحاظ کیفیت آثار، در کنار جشنواره سال  ۹۲ (چ، شیار ۱۴۳، خط ویژه، آرایش غلیظ، آذر شهدخت، رستاخیز و…) جزء بهترین جشنواره های سالهاش گذشته دانست.

در یک جمع بندی کلی می توان گفت که کماکان موسیقی و تصویربرداری جزء برجسته ترین ویژگی های سینمای ایران هستند و کماکان شخصیت پردازی و فیلمنامه و انتخاب موضوع و مضمون بزرگترین ضعفهای این سینم محسوب می شوند. خوشبختانه امسال مثل سال گذشته خبری از آثار ضعیف پیشکسوتان سینمای ایران نبود و از سوی دیگر فیلمسازان جوان به طور کامل گوی سبقت را از نسلهای پیش از خود ربوده بودند. تعداد قابل توجهی از آثار حرفهای جدیدی در ساختار داشتند و تلاش کرده بودند حرفهایشان را در قالبهای ساختاری جدیدی بریزند. انیمیشن به عنوان قالبی جدید رسما به سینمای ایران اضافه شده و فیلمهای مستند روند رو به رشد خود را ادامه داده اند. اما متاسفانه فیلمهای هنر و تجربه پیشرفت خاصی نکرده اند و صرفا درجا زده اند و بیشتر عرصه را بر دیگر بخشهای سینمای ایران تنگ کرده اند. هنوز فیلمسازان ایرانی در انتخاب مضمون در آثارشان مشکل دارند و موضوعاتی نخ نما شده همچون خیانت، دروغ و قصاص جزء مضامین پررنگ در آثار فیلمسازان ایرانی است. سینمای ایران در حصار ملودرام های به ظاهر اجتماعی افتاده است و دچار رکودی عمیق در تنوع ژانر شده ایم. جنبه سرگرمی و کمدی در سینمای ایران کمرنگ است و کماکان مخاطبان با انبوه فیلمهای تلخ و سیاه مواجهند. مشکلات اخلاقی و ابتذال در فیلمهای ایرانی رو به فزونی گذاشته است و نه تنها خبری از فیلمهای کودک نیست که اساسا مدیریت سینمای ایران برنامه ای برای جذب توأمان خانواده ها و کودکان به سینما ندارد. جشنواره زدگی در سینمای ایران موج می زند و به نظر می رسد تعداد زیادی از فیلمسازان ایرانی دورخیزهایشان بیشتر برای فتح جشنواره های جهانی است تا طرح مسائل و حل مشکلات جهانی. قهرمانها در سینمای ایران مرده اند و جای خود را به انسانهای شکست خورده و خانواده های از هم پاشیده داده اند و هیچ فیلمسازی به دنبال تزریق خودباوری به رگهای جامعه نیست. اما با همه این اوصاف آینده سینمای ایران روشن می نماید و بارقه های امیدی که در این جشنواره رویت شد، به تمام علاقه مندان هنر و سینمای ایران این انگیزه را می دهد که برای تقویت نقاط قوت و زدودن تیرگی ها از این سینما تلاش کنند.

ما هم در مدرسه آینه هر روز با پرونده های ویژه، نقدها، بررسی ها و نکات روزانه نویسندگان سایت مدرسه آینه در خدمت شما بودیم. فرصت محدود جشنواره و سرعت وقوع حوادث به قدری است که جز تندنوشته ها و خرده یادداشت های روزانه فرصتی برای تعمق و تامل بیشتر برای نویسندگان باقی نمی گذارد و روزهای پس از جشنواره فرصت مناسبی است برای نگارش مطالب عمیق تر و با نگاه کلی تر به فیلمهای امسال جشنواره. بر همین اساس مطالب نویسندگان جشنواره بر فیلمهای جشنواره فجر به دو شکل ادامه خواهد یافت، یکی مطالب جمع بندی شده تخصصی از جشنواره فجر که از امروز به مرور در قالبهای نقد، یادداشت و فوت و فن در سایت قرار داده خواهد شد و دیگری مطالب تخصصی که در زمان اکران فیلمها در طول سال روی سایت قرار خواهد گرفت. ضمن اینکه در این مطلب پایانی جشنواره، نکات نویسندگان مدرسه بر فیلمهای باقیمانده از جشنواره را در ادامه این مطلب مشاهده خواهید کرد. امیدواریم که این تلاش اندک به اندازه خود بتواند به بهتر شدن سینمای ایران کمک کند. انشاءالله.

 

سیانور/ سودای سیمرغ/ ساخته بهروز شعیبی

محمدصادق باطنی: سیانور روایتگر تحولات مجاهدین خلق در ایام پیش از انقلاب است. فیلم از یک سو داستان شهیدان مجید شریف واقفی و مرتضی صمدیه لباف را روایت میکند که به دلیل گوشزد کردن انحراف مجاهدین از اسلام توسط آنها کشته می شوند و از سوی دیگر با داستان مجاهدین مارکسیستی مواجهیم که دین را تا جایی پذیرفته اند که مانع مبارزه نشود. داستان از آنجایی آغاز می شود که تعدادی از منافقین دو سرهنگ امریکایی را ترور می کنند و حالا ساواک بدنبال دستگیری تروریستهاست و در همین بستر، بهروز شعیبی همه حرفهای خود را زده است و تلاش کرده جریان شناسی قابل تاملی نسبت به مجاهدین خلق و انحرافاتشان داشته باشد.
فیلمبرداری سیانور با نگاتیو انجام شده و به همین دلیل جنس تصاویر رنگ و بوی فیلمهای قدیمی را دارد. شعیبی خط زمان را در جای جای اثر می شکند و وقایع را پیش و پس تعریف می کند و از روایتگری تخت و یکنواخت اثر پرهیز می کند. موسیقی در فیلم به فضاسازی کمک می کند و دوربین هم از ثبات قابل قبولی برخوردار است، طراحی صحنه، چهره و لباس هم در اثر قابل قبول و موفق بوده است. فیلم در کل فیلمی روان و جذاب است که هم اکشن دارد و هم درام و همه عناصر جذاب برای همراهی مخاطب در آن قرار دارد. گرچه یکی دو ایراد فیلمنامه ای و منطقی نبودن شکستن خط زمان در پاره ای از اوقات به روایت فیلم لطمه زده است، ولی بدون شک فیلم سیانور در بین آثار جشنواره فجر از بهترینهاست و مخصوصا از فیلم مشابهش «امکان مینا» چند سر و گردن در شخصیت پردازی و ساختار و مضمون جلوتر و ارزشمندتر است. کاش داوران جشنواره اینقدر راحت از کنار سیانور نمی گذشتند، مطمینا تماشاگران، فیلم سیانور را که در هیچ یک از بخشها حتی نامزد هم نشده خواهند دید و بر بی عدالتی روا شده بر آن صحه خواهند گذاشت.

محید فضایلی: فیلمنامه سیانور بسیار درخشان است. به نوعی که تقریبا هیچ کجا از ریتم نمی افتد و همواره به پیش می رود. یکی دیگر از نکته های بسیار مهم نوشته مسعود احمدیان این است که بیننده را همراه با فیلم آگاه می کند. بیننده از فیلم جلو یا عقب نمی افتد و همواره آنچیزی که نیاز دارد را می بیند. شخصیت ها در فیلمنامه ساخته شده اند و داستان نیز از درون اتفاقات می جوشد و چیزی تحمیل شده بر آدمها نیست. از یک خطای دم دستی تدوینی که صرف نظر کنیم، فضاسازی کار بسیار تحسین برانگیز است، همینطور بازی ها و موسیقی بهزاد عبدی. اما نقطه اوج کار عوامل فنی، فیلمبرداری علیرضا برازنده است. برازنده برای سومین بار پس از آرایش غلیظ و بوفالو، دست به فیلمبرداری با نگاتیو زده است. این ریسک بزرگ، اثر مثبت خود را در بافت تصاویر و همچنین سختگیری ناشی از نبودن هارد های پرظرفیت نشان داده است.

محمد امین ابراهیمی: به نظر من هم سیانور فیلم خوب و شریفی بود و با فاصله از امکان مینا جلوتر. به خصوص بعضی سکانس ها برایم جالب بود. مثلا سکانس ترور مجید واقفی که با آهنگ وسترن جالبی ترکیب شده بود. به نظرم قاب ها هم کمی بیشتر وسترن بود جالب تر می شد! مطلب دیگری که من درگیرش بودم ژانر نوآر بود. این که اصلا قابلیتی توی سینمای ایران دارد یا نه. به نظرم سوژه ی این فیلم به شدت قابلیت نوآر شدن داشت.
یکی از نقاط ضعفی که در فیلم نامه ی اثر وجود داشت مجددا درست نچیدن پیشبرنده ی داستان بود. چه کسی داستان را پیش می برد؟ به نظر همه ی اتفاقات حول مجید شریف واقفی است نه فخرا، پس حقش بود بیش از چند فلاش بک به شهید شریف سر بزنیم. به علاوه که فیلم بعضی مواقع از فخرا به طور کلی جدا می شود و اصلا فراموش می کند که آدم اصلی داستان این بنده خداست! نکته ی دیگر اینکه به قول منطقدان ها معنای جدید توی اصل عدم ارتفاع و اجتماع نقیضین شکل می گیرد وگرنه این همانی است که تاتولوژی است. به نظرم درام هم همین است. توی تضاد است که درام شکل می گیرد یعنی اگر شما یک پیشبرنده  داشته باشید، چیزی باید مقابل او بایستد و در هم تنیده با پیشبرنده، خلاف جریان او حرکت کند. با یک عاشقانه آبکی بین دو آدم به ظاهر متضاد درام درست و حسابی شکل نمی گیرد. البته این که چقدر باید برای هر شخصیت و موضوع وقت گذاشت چیزیست که بر اثر تجربه امیدواریم به دست بیاید. در نهایت سیانور فیلمی بود که ارزش ساخت بالایی داشت و به نظرم مهم همین است و نقطه ی قوت یعنی سوژه ی بسیار خوب  فیلم صد در صد بر نقاط ضعف فیلم می چربید.

به دنیا آمدن/ سودای سیمرغ/ ساخته محسن عبدالوهاب

محمدصادق باطنی: فرهاد و پری زوج هنرمند میانسالی هستند که با پسرشان کیان زندگی آرامی را سپری می کنند. تا اینکه یک بارداری ناخواسته آرامش زندگیشان را بر هم می زند. فرهاد بر سقط جنین مُصر است و پری می خواهد بچه را نگه دارد. برخی از دلایل فرهاد از این قرار است: «از پسش بر نمی آییم، تا ۷۰ سالگی اش را باید ساپورت کنیم، می خواهیم برای خودمان زندگی کنیم، خانه و ماشینمان را بهتر کنیم، شغلمان را داشته باشیم و بچه دوم مانع است!» در مقابل تمام استدلالهای او، تنها استدلال پری برای بچه دار شدن این است که «من این بچه را نگه میدارم!» در بخشی از فیلم هم خواهر پری با لهجه یزدی ضعیفی، از منظر دین و قرآن استدلالهایی برای بچه داری میکند که در میزانسن فیلم این استدلالها اصلا منطقی جلوه نمیکند.
به غیر از این، فیلم چند پیرنگ فرعی هم دارد. پری بازیگر تیاتر است و به تیاترشان بدلیل چند دیالوگ و یک شخصیت مجوز نمیدهند. فرهاد هم مستندساز است و بخاطر پرداختن به سوژه های ملتهب اجتماعی تهیه کننده اش را از دست میدهد. خلاصه اینکه محسن عبدالوهاب در بخشهایی از فیلم پیرنگ اصلی فیلمش را رها نمیکند و به سراغ بیانیه های سیاسی و اجتماعی می رود که فیلمش دقیقا هم از همین نقاط لطمه میخورد. تصویربرداری فیلم روی دست و گاهی تعقیب کننده است و رنگها سرد هستند. لحن فیلم گاهی به طنز نزدیک می شود و بازیگران فیلم تلاش قابل قبولی داشته اند.
اما فیلم نتوانسته است از ورطه هلاک یکی از کلیشه های سینمای ایران خود را خارج کند. آنهم اینکه بچه ای که در آستانه دنیا آمدن است مانع موفقیت و رشد شخصیتهای اصلی داستان است و باز هم فیلمساز ما، یک نیاز بدیهی کشور و یکی از اصلی ترین مولفه های قدرت کشورش را به یک بحران تبدیل کرده و عملا فیلمش پیامهایی ناامیدکننده نسبت به فرزندآوری داده است.

فصل هرس/ مستند/ ساخته لقمان خالدی

محمدصادق باطنی: «فصل هرس» مستندی است پرتره که به ماجرای کشف داروی ضدسرطان توسط فردی به نام «قاسم تک دهقان» می پردازد. دهقان مدعی است دارویی کشف کرده که می تواند همه سرطانها را برطرف کند. همچنین دهقان به دلیل نگرانی اش از دزدیه شدن فرمول دارو، قبل از ثبت به دنبال پیدا کردن شخص یا موسسه ای قابل اعتماد است. بخش دیگری از اثر هم به صحت ادعای دهقان راجع به آثار دارویش بر سرطان می گذرد. آخرین ساخته لقمان خالدی، مستندی است چهره نگار که با شیوه ای مشاهده ای به همراهی و جستجوی سوژه اش می پردازد.  دوربین فیلم گاهی مشغول ثبت لحظات زندگی دهقان است و گاهی در تعقیب او و در تمام این لحظات گاهی در شرایطی به ظاهر نمایشی اطلاعات را از او و اطرافیانش می گیرد و گاهی دوربین از وقایع دور می ایستد و موقعیتهای محض پیش آمده را تصویربرداری می کند. نکته ای که در اثر بسیار جذاب می نماید همراهی مستندساز در طول زمان با سوژه است که این همراهی تحولها و پستی و بلندی جذابی را در زندگی دهقان می آفریند و سختی های وی برای تصمیم گیری راجع به ابداعش مخاطب را در تمام طول اثر همراه می کند. از سوی دیگر ظاهر غیر آکادمیک دهقان و موقعیتهای آکادمیکی که در آن قرار می گیرد، موقعیت متضادی ایجاد می کند که گاهی مخاطب را به خنده وا می دارد و گاهی هم به فکر و حسرت فرو می برد. گویا فضای فیلم به یک فانتزی بزرگ می نماید که مخاطب هی به دنبال اثبات غیرواقعی بودن این دارو و این آدم است، اما در طول اثر دائما حقایقی بر مخاطب آشکار می شود که این فضا را واقعی جلوه می دهد. به نحوی که در غیرقابل باورترین زمان و موقعیت ممکن مخاطب با تحقق یکی از دیرینه ترین آرزوهای انسان و یکی از بزرگترین کشفیات تاریخ بشر مواجه می شود. فیلم فصل هرس فیلم ساده ای است که اتفاقی بسیار بزرگ و عجیب را روایت می کند و اقتضائات گونه خود را هم خوب می شناسد. مستندی که توانست جایزه بهترین مستند جشنواره سینماحقیقت را کسب کند و در جشنواره فجر هم مورد توجه مخاطبین قرار بگیرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۵ ، ۰۳:۲۱
بیژن چوبینه
علیرضا داودنژاد در گفتگو با مهر:

مدرسه ملی سینما به دنبال ارتقای سطح دانایی سینمایی در کشور است.

شناسهٔ خبر: 3676869 -
منبع : www.mehrnews.com
معاون آموزشی مدرسه ملی سینمای ایران تاکید کرد که این نهاد آموزشی به دنبال ارتقای سطح دانایی سینمایی در کشور است.

علیرضا داودنژاد معاون آموزشی مدرسه ملی سینمای ایران درباره برنامه‌های پیش‌روی این مرکز آموزشی به خبرنگار مهر گفت: تقریبا همه‌ استادان حرفه‌‌اى سینماى ایران آماده شده‌اند تا با آموزش نیروهاى مستعد و جوان، باز‌آموزى نیروهاى دست‌‌اندرکار و تقویت نهادهاى آموزشى به یاری سینما آمده و با تلاش در جهت استانداردسازی نیروها، تجهیزات و محصولات دیدارى-شنیدارى به استقبال آینده بروند.

‌وی ادامه داد: ما در مدرسه ملی سینما مى‌کوشیم در راستای چشم‌‌انداز سازمان سینمایى از آینده سینمای ایران حفاظت کنیم و اصولا دلیل همکارى استادان حرفه‌اى سینما با مدرسه، همسویی و اشتراک نظر با همین چشم‌‌انداز است. مدرسه ملی سینما به آینده‌ای فکر می‌کند که برخلاف امروز، ابتکار عمل در فضاى دیدارى-شنیدارى کشور به دست تولید‌کننده‌ داخلى باشد و براى دستیابى به این منظور ما بیش از هر چیز به ارتقای دانایى سینمایى در سطح کشور نیازمندیم و دانایى سینمایى چیزى بیش از تخصص در ساخت فیلم است.

داودنژاد در تعریف دانایی سینمایی توضیح داد: در طراحى یک نرم‌‌افزار دیدارى-شنیدارى کارآمد یا یک بازى رایانه‌اى موفق و یا حتى ایجاد یک شبکه‌ تلویزیونى فراگیر و اثرگذار، مهمترین اصل برخورداری از دانایى سینمایى است. دانایى سینمایى چیزى نیست که فقط در انحصار کارگردان‌ها باشد و همه عوامل فیلم حتى تماشاگران یا نویسندگان سینمایى نیز مى‌توانند واجد دانایى سینمایى باشند. نکته این است که تدریجا مراتب این دانایى درحال تبدیل شدن به یکى از مهارت‌هاى ضرورى زندگى فردى و اجتماعى است.

دانایی سینمایی چیست؟

کارگردان «کلاس هنرپیشگی» گفت: چه کسى این مطلب را انکار مى‌کند که زندگى امروز ما با قاب مانیتور که به نحوى همان قاب سینما است گره خورده و ارتباط متقابل ما با جهان اطرافمان عمدتا در این قاب روى مى‌دهد؟ بنابراین دانایى سینمایى دیگر امرى نیست که صرفا به کار تفریح و تفنن بیاید و تقریبا همه‌‌ وجوه زندگى روزمره‌ ما با چهارچوب قاب نمایشگرها (مانیتورهاى کوچک و بزرگ از موبایل و تبلت و تلویزیون گرفته تا پرده سینما) گره خورده و ملت‌هایى که در این دانایى یعنى هنر بسته ‌‌بندى نور و صدا و رویت پذیرکردن واقعیت و رویا دست بالا‌تری دارند به لحاظ مادی و معنوی توانایی اثرگذاری بیشتری نیز پیدا مى‌کنند.

وی توضیح داد: ‌اصلى‌ترین وظیفه‌‌ مدرسه‌ ملی سینمای ایران ارتقای دانایى سینمایى در سطح کشور و یارى رساندن به تولید ملى در مواجه با رقیبان و حریفان منطقه‌‌اى و جهانى است. ما به فردایى فکر مى‌کنیم که جوانان مستعد امروز به عنوان نیروهاى کارآمد و به‌‌روز وارد بازار کار شوند و با چشم‌‌اندازِ تولید انواع فیلم براى انواع مخاطب، معادله‌‌ سینما و تماشاگر را به شکلی روزافزون به نفع تولید ایرانى تغییر دهند.

‌داودنژاد با تاکید بر اینکه مدرسه ملی سینما با این دیدگاه وارد جریان آزمون و مصاحبه شد، عنوان کرد: مدرسه ملی سینما خوشبختانه امروز خود را با بسیارى از استعدادهاى درخشان مواجه مى‌بیند که ۲۰ هنرجوى انتخاب شده تنها بخشی از آنها را تشکیل می‌دهند. مدرسه در فرایند انتخاب هنرجویان خود با استعدادهای دیگری مواجه شد که به لحاظ هنری فاصله‌ چندانی با سینمای حرفه‌ای ندارند و به قطع و یقین باید براى ارتقای فنی و ذوقى آنها و ورودشان به بازار کار چاره‌ای اندیشید

مبناى آموزش در مدرسه ملی سینما شیوه‌ استاد-شاگرد و کار عملی است

‌وی ادامه داد: شاید برجسته‌ترین ویژگى مدرسه ملى سینمای ایران در این باشد که مبناى آموزش را بر شیوه‌ استاد-شاگردی و کار عملى در استودیو، پلاتو، کارگاه و لابراتوار (که ما را با آخرین دستاوردهاى تصویر و صدا آشنا مى‌کند) قرار داده است. به این ترتیب با حضور استادان حرفه‌اى فیلمنامه‌‌نویسی، کارگردانى، فیلمبردارى، تدوین، صدا، طراحى صحنه و لباس، تولید و تهیه و سى جى آى، فضاى کارگاهى آموزش به ترتیبى رقم مى‌خورد که در آن هر هنرجو خود به پروژه‌‌اى مستقل بدل مى‌شود که امید می‌رود هر چه بهتر و زودتر به جرگه‌ نیروهای کارآمد سینمای کشورمان بپیوندد.

‌کارگردان فیلم «روغن مار» در پایان گفت: اهالى مدرسه ملی سینما ایران آرزوی روزی را در سر می‌پرورانند که منظومه‌ هنرى و رسانه‌اى کشورمان در مقابله با رقیبان و حریفان جهانى، مبتکر و خلاق و پیروز باشد و با بازگشت ۱۰‌ها میلیون مخاطب از دست رفته به دامان تولید داخلى، زمینه‌ ورود سینماى ایران به بازارهاى همسایه، منطقه و دنیا فراهم شده باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۵ ، ۰۳:۱۳
بیژن چوبینه

محبوبیت سینمای هالیوود!

يكشنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۲۷ ق.ظ
الکساندر سوکوروف کارگردان مطرح روس در جشنواره جهانی فیلم فجر گفت: مردم شیفته فیلم‌های آمریکایی شدند در حالیکه در دنیای هنری سینما اصلا حرفه‌ای نیستند.
الکساندر سوکوروف کارگردان مطرح روس در جشنواره جهانی فیلم فجر گفت: مردم شیفته فیلم‌های آمریکایی شدند در حالیکه در دنیای هنری سینما اصلا حرفه‌ای نیستند. این به خاطر ساده‌پرستی مردم است و اینکه فیلمسازان هالیوودی می‌ترسند از فرم‌های جدید استفاده کنند.
به گزارش انتخاب، کارگاه آموزشی دارالفنون الکساندر سوکوروف کارگردان مطرح روس در پردیس سینمای چارسو برگزار شد.
سوکوروف در ابتدای این نشست از هنرجویان و فیلمسازان جوان حاضر در کارگاه در خواست کرد که نشست را به صورت پرسش و پاسخ برگزار کنند.
هنرجوی جوان آذربایجان به عنوان اولین سوال این نشست پرسید: در سبک فیلم سازی شما به خصوص در آثار سینمایی «مادر و پسر» و «پدر و پسر» نوع لنزها و قابهایی که به کار می رود، فیلم را به نقاشی تبدیل کرده است. چگونه به این شکل از فیلمسازی رسیدید؟
سوکوروف در پاسخ به این سوال گفت: وقتی کارگردانی درونش هیچ چیز شگفتی نداشته باشد با کمک تکنیک نمی تواند شگفتی خلق کند. این دو فیلم «مادر و پسر» و «پدر و پسر» ادامه خواهد داشت و فیلم های دو خواهر و دو برادر را هم در آینده خواهم ساخت.
وی به روابط سردی که در یک خانواده های دنیای معاصر شکل گرفته است و محتوایی که دو فیلم  «مادر و پسر» و «پدر و پسر» اشاره کرد و گفت: گاهی اوقات عشق آنقدر زیاد می شود که به راحتی نمی توان آن را نشان داد و باید به شکل هنری در فیلم به آن پرداخت. روابط بین انسان‌های نزدیک و خانواده‌ها نباید فراموش شود و این به کمک سینما می‌توان تصویر کرد. در دنیای سینما مهمترین چیز مسئله اخلاق است نه تکنیکی که در فیلم می‌خواهید نشان دهید.
این فیلمساز روس در مورد فرم فیلم مادر و پسر و پدر و پسر گفت: اگر می‌خواهیم فیلم هنری بسیازیم باید با زندگی معمولی متفاوت باشد. در فیلمسازی امروز به خصوص فیلم‌هایی که در مورد جوان‌هاست، نگاه ها  خیلی واقعی هستند این واقع‌گرایی تماما پاسخگوی مسائل پیرامون ما در دنیای فیلم نیست. فیلم‌های رئالیستی اجتماعی هستند ولی تمرکز و حواس را به حاشیه می‌کشانند و فقط فرم هنری در فیلم‌ها راه چاره نشان دادن روابط عمیق انسان‌هاست و کارگردان باید راهکاری پیدا کند که این را بهتر نشان دهد.
وی افزود: در این دو فیلم قاب‌ها برگرفته از نقاشی‌های کاسپار دیوید فردریش نقاش رومانتیک آلمانی است و به کمک آن توانستم زوایای خاص رابطه انسان‌ها را نشان دهم. سینمای معاصر نمی‌تواند چیز جدیدی را به دنیا بیاورد مگر اینکه به هنرهای ظریف توجه کند.
سوکوروف در مورد استفاده از تکنیک‌های جدید در فیلم مادر و پسر گفت: برای فیلمبرداری آن از لنزهای جدیدی استفاده کردیم که از طریق نظامیان روسی به دست ما رسید به کمک این لنزها توانستیم صحنه‌های خاصی را بسازیم. این هم از نکات مهمی است که ابزار مناسب در اختیار فیلمساز باشد. مشکل سینمای معاصر در دسترس نبودن ابزارهای لازم است برای همین است که فیلمسازان جهان از کارهای هم تقلید می‌کنند وقتی چندین فیلم را می‌بینیم گویا یک فیلمبردار همه آنها را تصویر گرفته است برای همین بود که تکیه فیلم بر بیان تصویری گذاشتم.
این فیلمساز روس در پاسخ به سوالی در مورد پیدا کردن ایده‌ها و طرح‌های فیلم‌هایش گفت: ایده‌هایی که من می‌گیرم از زندگی و افکار خودم است. فرهنگ ملی و فرهنگ  حرفه‌ای ما را احاطه کرده است فرهنگ ملی همانی است که ملت ما به ما می‌دهند و دنیای حرفه‌ای همان چیزی است که در سطح جهانی با آن سروکار داریم. نمی‌توانم تصور کنم که بدون‌ آشنایی با نقاشی‌های ایتالیایی فیلم بسازم یا تصاویر نقاشی و شمایل‌نگاری کلیسه‌های روسی.
سینماگرها نباید مثل گارسون باشند
در بخش دیگری از این کارگاه، یکی از هنرجویان ایرانی پرسید: چکار کنیم که مردم ایران غیر از فیلم‌های داستانی، فیلم‌های هنری هم تماشا کنند؟ ساکوروف گفت: ذائقه هنری مردم را نمی‌توان تغییر داد اما سینماگرها نباید مثل گارسون باشند. گارسون می‌آید و می‌گوید چه غذایی میل دارید؟ کارگردان نباید این طور باشد. کارگردان پیش مردم می‌آید و می‌گوید باید اینطور که می‌گویم کار کنید اما متاسفانه الان اینگونه نیست. سینما هنوز جدی نیست و کمتر جایی است که بتواند هنر خود را نشان دهد و امروز سینما تبدیل به جایی شده که محصولات بصری  بفروشد.
سوکوروف ادامه داد: برخی فیلمسازان پیش از شما جوانها، مردم را عادت دادند که غذای بد بخورند (فیلم غیر هنری ببینند). در صورتی که یک زمانی اینگونه نبود. سینما از فیلم‌های جدی و چالش‌برانگیز شروع شد. دوره‌های پیشرفته سینما خیلی بزرگ بود سینما را هم سن و سال‌های شما ایجاد کردند و مردم از همان ابتدا فیلم‌های بزرگ می‌دیدند ولی الان مردم را به فیلم‌های ساده عادت دادند.
این کارگردان روس ادامه داد: فیلمسازها دنبال شیوه‌های جدید نیستند و نظرهای بلند ندارند آنها سوژه‌های تکراری را انتخاب می‌کنند در حالیکه می‌توان تا 200 سال دیگر هم سوژه پیدا کرد. این روزها مردم شیفته فیلم‌های آمریکایی و هالیوودی شده‌اند. این فیلمها در دنیای هنری سینما اصلا حرفه‌ای نیستند و این به خاطر ساده‌پرستی مردم است. فیلمسازان آمریکایی‌ می‌ترسند که برای فیلم‌هایشان از فرم‌های جدید استفاده کنند و ریسک نمی‌کنند و شرایط را به‌گونه‌ای ساختند که یا باید به سمت فیلمسازی آنها بروید و یا شما را از بین می‌برند. برای همین است که می‌گویم باید ارزش‌های خودتان را داشته باشید و با آن ارزش‌ها فیلم بسازید.
رئالیسم در سینمای ایران خیلی زیاد شده است
وی در بخش دیگری از این نشست به سینمای ایران اشاره کرد و گفت: سینمای ایران در سطح جهانی و بیشتر از روسیه امروز فیلم می‌سازد و فیلمساز تربیت می‌کند در فیلمسازی هم اصول جدی دارند و بازیکنان هنرمندی پرورش داده‌اند اما بیشتر موضوعات آنها اجتماعی هستند و این به خاطر این است که خیلی چیزها را از سینمای اروپا یاد گرفته‌اند ولی چیزهایی را هم از دست داده‌اند.
سوکوروف ادامه داد: من به فیلم‌های ایرانی احترام می‌گذارند. فیلم ایرانی را می‌توان از لحن و بیانش شناخت و در 30 ثانیه اول مشخص می‌شود که فیلم ایرانی است ولی رئالیسم در سینمای ایران خیلی زیاد شده است. نمی‌خواهم کسی را برنجانم. مثلا کارگردان ایرانی هست که من خیلی دوستش دارم ولی او از من نفرت دارد و در جشنواره‌های بزرگ جهانی علیه من حرف می‌زند. یکبار من جلو رفتم و گفتم یعنی اینقدر اوضاع خراب است؟
از حاشیه های این کارگاه، برگزاری در فضای لابی و خارج از سالن سینما بود که با اعتراض و گلایه سوکوروف به دلیل وجود همهمه و سر و صدا همراه شد به گونه ای که گفت: اولین بار است که چنین کلاسی در چنین فضایی برگزار می‌کنم.
از حواشی دیگر، مترجمی بود که به زبان روسی مسلط بود ولی تسلط چندانی به سینما و هنر نداشت و برای همین یکی از هنرجویان تاجیک حاضر در کارگاه به کمک او آمد و واژه های تخصصی و هنری را با همان فارسی دری برای جمع حاضر ترجمه می‌کرد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۵ ، ۰۱:۲۷
بیژن چوبینه

" مرکز آموزش آزاد بازیگری نمای نزدیک " در نظر دارد، به زودی دوره های حرفه ای آموزش بازیگری سینما و تلویزیون را با حضور چهره های فرهیخته و شناخته شده سینما برگزار نماید. امید است تداوم چنین حرکت هایی باعث رشد و رونق دستیابی نسل جوان به قله های موفقیت و پیشرفت در عرصه بازیگری سینما و تلویزیون شود.

به امید روزهای درخشان آینده.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۵ ، ۰۴:۰۰
بیژن چوبینه